مهربانم
امام زمانم.....
عادت کرده ام هر وقت دیگر کاری نداشتم یاد شما بیافتم
الان کجایی گل نرگس ...
شاید در سجده ای......
شاید در حال گریه ......
شاید در بین الحرمین قدم میزنی .....
شاید در کویری، بیابانی ،
جایی هق هق گریه هایتان بلند شده ...
قربانت شوم ... پرونده اعمال من را بگذار زمین ....به چه امیدی هر دوشنبه و پنج شنبه مرورش میکنی؟....
من تمام امیدم به این است که به دست شما آدم شوم...
وچیزی ندارم غیر اینکه مثل گذشته بگویم :
چه انتظار عجیبی ،
نه کوششی نه دعایی
نه جنبشی نه بکایی ،
فقط نشسته و گویم:
خداکند که بیایی